خاطره از خستگی دوران کنکور
یک خاطره از خستگی دوران کنکور
سلام. من محبوب هستم. دانشجوی پزشکی و می خوام درباره ی خستگیایی که در دوران کنکور تجربه کردم، صحبت کنم. اول باید بگم دوران کنکور من مصادف بود با روزهای قرنطینه و کرونا و خب همین شرایط رو از حالت عادی سخت تر می کرد. در کنارش من اصلا از خونه بیرون نمی رفتم و این مسئله چیزی حدود چهار ماه طول کشید! من به شخصه دانش آموزی بودم که خیلی سخت تن به استراحت می دادم و برام خیلی سخت بود به استراحت نصف روز برم. اون روزا هم به مرور متوجه تاثیر منفی این موضوع در کیفیت مطالعه ام شدم در حدی که بازدهی مطالعه م به زیر ده درصد رسیده بود. اون موقع بود که فهمیدم اگه استراحت نکنم ممکنه اینقدر وضعیت بحرانی بشه که حتی نتونم ادامه بدم پس با مشاورم صحبت کردم و ایشون هم معتقد بودن من نیاز به استراحت دارم تا بتونم انرژیم رو برگردونم. یادمه که اون روز مصادف بود با 29 آذر. یعنی یه شب قبل از شب یلدا.دقیقا یک سال پیش! یادمه که با چندتا از نزدیکانم رفتیم بیرون و تا پاسی از شب به خوشی گذرونده بودیم و خب چون مدت خیلی طولانی ای از این شب نشینی ها گذشته بود؛ واقعا برام لذت بخش بود. بعد ار اون به قول معروف یه آب و هوایی عوض کردم و انرژی منفی ناشی از ساعت های طولانی تو اتاق و پشت میز مطالعه موندن ازم دور شد و با انرژی بیشتر از قبل به برنامه م برگشتم. دوست دارم به بچه های کنکوری این و بگم که استراحت به موقع یه هنره! کنکوری نباید از اون طرف بوم بیوفته. نه همه ش دنبال فرار از درس و برنامه باشه و نه اونقدر وقتش رو با درس بگذرونه که روحیه اش و سلامت روانش رو فراموش کنه. پس برای استراحت هاتون (در صورتی که به موقع هست) عذاب وجدان نداشته باشید و سعی کنید اون تایم رو فارغ از فکر و استرس های درسی بگذرونید. اون چند ساعت ذهنتون رو آزاد کنید تا روحتون آروم بگیره. الان که به پیام های یک سال پیشم با مشاورم بر میگردم و گزارش های درسام رو می بینم، چیزی جز تلاش و دغدغه و هدفمندیم نیست. وقتایی بوده که خسته شده باشم؛ چون من یک انسانم که روح دارم نه یه ربات برنامه ریزی شده! اما با وجود این ها، با مدیریت درست، تونستم از بحران ها عبور کنم و به ساحل آرامش برسم. با آرزوی بهترین ها محبوبه خداپرست